- ۲۰ آذر ۱۴۰۳
- کد خبر 12368
به گزارش بازارچه مرزی: وقتی قرار شد که در مورد عملکرد دولت اصلاحات در خصوص مناطق دور از مرکز و بهخصوص مناطق مرزی مصاحبهای انجام شود، اولین گزینه «عبدالله رمضانزاده» بود که با روی باز درخواست مصاحبه را پذیرفت. رمضانزاده در دولت اول محمد خاتمی استاندار کردستان و در دولت دوم، دبیر و سخنگوی هیئت دولت بود. در واقع از معدود دولتمردان محسوب میشود که پست حساس و مهمی در دولت داشته است.
البته باید گفت در شرایطی مسئولیت دولتی داشت که جامعه مرکزنشین ایران در دهه ۷۰، اطلاع چندانی از مناطق مرزنشین نداشت؛ اولین تصویر از کولبرها و زندگی مرزنشینها را فیلم سینمایی «زمانی برای مستی اسبها» به جامعه نشان داد که با حمایت رمضانزاده ساخته شده بود و در همان دولت برای نخستینبار جشنواره نجوم در غرب کشور برگزار شد. پس از آن کمکم فضای امنیتی و مسدود مناطق مرزی غرب کشور باز و بازارچههای مرزی شروع به فعالیت کردند.
باز شدن فضا نوید رونق اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مرزنشینها در سالهای بعد را میداد، اما امروز پس از گذشت بیش از دو دهه، به جای رونق اقتصادی شاهد مافیای بزرگ قاچاق کالا و بهرهگیری از نیروی کار این مناطق و در نتیجه گسترش پدیده کولبری و سوختبری هستیم، در حالی که شرایط اقتصادی مرزنشینها چندان تغییری نکرده است. با رمضانزاده در مورد دلایلی که به این شرایط منجر شد و موانع پیشرفت مناطق مرزی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید. این گفتوگو در شماره سوم مجله سکنج منتشر شده است.
*چرا بررسی موضوعات مرزنشین و دور از مرکز بهعنوان یک سند ملی هیچگاه بررسی نشد؟
اول اینکه طرح رقابتیشدن مناطق کمبرخوردار، در دولت اصلاحات مطرح شد که با آمدن آقای احمدینژاد ناتمام ماند. طرح اینگونه بود که به هشت استاندار مناطق کمبرخوردار رئیسجمهور وقت نامهای نوشتیم که استانهای ما به لحاظ شاخص توسعه در رده آخر قرار دارند، وضعمان خوب نیست و امکان رقابت با استانهای دیگر را نداریم. در همین راستا، آقای خاتمی به سازمان مدیریت دستور دادند که این هشت استان در پایان برنامه چهارم به امکان رقابت برسند. در برنامه چهارم هم «برنامه آمایش سرزمینی» و تبعیض مثبت نسبت به این استانها دیده شده بود، اما برنامه چهارم توسط مجلس هفتم به محاق رفت و بعد هم آقای احمدینژاد روی کار آمد که آن فضاحت به بار آمد و کلاً سازمان برنامهوبودجه منحل شد.
*زمانی که آقای احمدینژاد سازمان برنامهوبودجه را بهطور کامل منحل کرد، آیا جایگزینی برای قوانین آن در نظر گرفتند؟ و اصلاً استدلال دولت او برای این کار چه بود؟
نه، جایگزینی وجود نداشت، در واقع قوانین سازمان برنامه را اجرا نکردند؛ برای این اقدام، استدلالی هم وجود نداشت، مانند بسیاری کارهای دیگر که در آن دولت انجام میشد، از جمله صدور مجوز حفر چاه در نزدیکی دریاچه ارومیه که موجب خشکشدن آن شد. آقای احمدینژاد هر کاری دلش خواست کرد.
*پدیده کولبری و سوختبری از چه زمانی سازمانیافتهتر شد؟
ببینید در مناطق مرزی یک روابط خانوادگی در دو طرف مرز وجود دارد که سبب تبادلات تجاری میشود؛ در اکثر نقاط مرزی مثل سیستان و بلوچستان، جزایر خلیج فارس و کردستان این مسئله وجود دارد. به خاطر دارم در جریان جنگ در عملیاتی در بانه بودیم که میخواستم به مرخصی بروم و یک سوغاتی برای همسرم تهیه کنم. رفتم شانه و آینه چینی از مغازهای در بانه خریدم که مشخص بود کالای قاچاق است. آن زمان هم وسط جنگ با قاطرها کالای قاچاق میآوردند. گستردگی کولبری امروز به خاطر فقر و بیکاری مردم این مناطق است؛ فقر و بیکاری هم نتیجه دو مسئله است؛ عدم آموزش و عدم پذیرش.
جمعیت مناطق اهل سنت، در مرکز جذب نمیشوند؛ چون از لحاظ سیاسی گزینش نمیشوند؛ بنابراین مردم در آن منطقه میمانند و جمعیت افزایش پیدا میکند، اما امکانات متناسب با جمعیت رشد پیدا نمیکند. امکانات آموزشی و رفاهی رشد پیدا نمیکند. در حقیقت به خاطر کمبود امکانات آموزشی ناشی از فقر، میزان تخصص در این مناطق پایینتر است. این دو دلیل باعث شده مردم در این مناطق به کارهای ساده روی بیاورند و چون هیچ کار دیگری نیست به کولبری روی میآورند؛ بنابراین یک چرخه باطل وجود دارد که بخشی از آن سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مالی و امنیتی است. نیروهای معارض مسلح مخالف حکومت هم گاهی از این کولبرها استفاده میکنند و این مسئله سبب برخورد نیروهای امنیتی و در واقع امنیتیشدن این مناطق شده است.
*به دورههای گذشته انتخابات که نگاه میکنیم، میبینیم که رأی بالای مردم این مناطق به دولت اصلاحات پررنگ است، ولی کمترین بهره را در دولت اصلاحات بردهاند؛ بهدلیل اینکه دولت اصلاحات آزادیهای مدنی را به همراه دارد که بیشتر مرکزنشینها از آن بهره بردند. مردم این مناطق بارها گفتهاند که دولت اصلاحات نیز آنها را فراموش کردهاند. چه جوابی برای آنها وجود دارد؟
علت ساختار است و تا ساختارها بهخصوص ساختار اقتصادی در بلندمدت تغییر نکند، دستاوردهای کوتاهمدت خودش را نشان نمیدهد، اما برای اینکه من بگویم چه کارهایی در دولت اصلاحات انجام شده، کافی است بودجه استانهای آخر از لحاظ شاخصهای توسعه را در قبل از دولت اصلاحات، پایان دولت اصلاحات و بعد از دولت اصلاحات مقایسه کنید و ببینید چه تغییری کرده است. بودجه این استانها رشدهای بالای ۲۰۰ درصد داشتهاند، منتها این رقمها جوابگو نیست و باید ساختار اقتصادی کشور اصلاح شود.
*آیا هیچوقت گفته شد؟ همیشه آنچه از مسئولان دولتهای اصلاحات میشنیدیم موانع سیاسی بود که با جریان رقیب داشتند.
واقعیت این است که دولت اصلاحات در بیان دستاوردهای خود بسیار ضعیف عمل کرد، ولی امروز مشخص شده که نرخ رشد اقتصادی چگونه است و چه دورانی رشد نرخ اقتصادی داشتیم و این نتیجه همان تعاملات سیاسی است. در حقیقت تا زمانی که سیاست را در کشور خود درست نکنیم، نمیتوانیم اقتصاد را سامان ببخشیم. دولت اصلاحات در مناطق محروم، طرح برنامه چهارم توسعه، سند چشمانداز و سند آمایش سرزمینی را داشت. این سه مورد را که بررسی کنید، مشخص میشود دولت اصلاحات چه برنامهای برای مناطق کمبرخوردار و مرزی داشته است.
یکی از مواردی که خود من انجام دادم، این بود که نرخ پوشش تحصیلی استان کردستان برای دوران ابتدایی ۸۴ درصد بود، ولی در پایان چهارسالهای که استاندار بودم، نرخ پوشش تحصیلی به ۱۱۴ درصد رسید. در اقدامی دیگر در سالی که صدمین سال تولد امام خمینی(ره) بود، تصمیم گرفتیم ۱۰۰ مدرسه روستایی بسازیم که ساختیم. همچنین بودجه عمرانی استان زمانی که به آنجا رفتم، هشت میلیارد تومان بود و در پایان دولت اصلاحات به ۴۰۰ میلیارد تومان رسیده بود. کارهایی شروع شده بود، منتها ادامهدار نشد.
*اگر این برنامهها در قالب یک سند ملی بودند، قابل دفاعتر نبودند؟
این برنامهها در سند چشمانداز و آمایش سرزمینی آمده بود.