×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

پیشرفت مناطق مرزی در گروی برقراری توازن/ نظام برنامه‌ریزی باید تغییر کند

به گزارش بازارچه مرزی: عبدالرضا رحمانی فضلی که وزیر اصولگرای دولت روحانی محسوب می‌شد، قبل از وزارت در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، سمت‌هایی چون جانشین فرمانده کل قوا در فرماندهی نیروی انتظامی، رئیس دیوان محاسبات کشور، نماینده مجلس در دوره چهارم، قائم‌مقام شورای امنیت ملی و معاون اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای سازمان صدا و سیما را در کارنامه اجرایی خود داشت و اکنون عضو هیئت‌علمی دانشگاه ایران زمین است و قرار گفت‌وگو با مجله سکنج را هم در همین دانشگاه گذاشت.

 

*گفتید گاهی به دلیل کمبود منابع، قانون اجرا نمی‌شود. چرا وقتی قانونی نقشه و توجیه اقتصادی ندارد تصویب می‌شود؟

دولت‌ها معمولاً بین منابع و هزینه مصارف تراز می‌بندند و وقتی به مجلس می‌رود، مجلس هم نهایتاً بودجه را تراز می‌بندد؛ اما مثلاً دولت پیش‌بینی کرده است که امسال دو میلیون بشکه نفت صادر می‌کنیم هر بشکه ۵۰ دلار. مجلس محاسباتی انجام می‌دهد و می‌گوید ۵۰ دلار کم است ۶۰ دلار در نظر گرفته شود. در عمل می‌بینیم ۶۰ دلار محقق نمی‌شود و همان ۵۰ دلار است یا حتی به دلیل مسائل سیاسی ۴۰ دلار می‌شود. چون این مابه‌التفاوت محاسبه نشده تمام پروژه‌ها می‌خوابد.

یا مثلاً برای سیگار می‌گویند ۱۰ تومان یا ۱۰۰ تومان به‌عنوان عوارض‌ به قیمت اضافه شود. این موضوع باعث قاچاق سیگار می‌شود، چون برای فروشنده صرف نمی‌کند. وقت محاسبه، با وجودی که قیمت بیشتر شده اما درآمد مالیاتی کمتر می‌شود، چون بیشتر آن قاچاق می‌شود.

 

*چه باید کرد تا تغییرات و پیشرفت را در مناطق مرزی داشته باشیم؟

یک: برنامه‌ریزی منطقه‌ای. دو: برقراری توازن و تعادل در توسعه؛ آلان دو مفهوم توسعه و توسعه پایدار داریم. من می‌گویم بین این دو باید متوازن و متعادل را هم اضافه کنیم، یعنی بگوییم توسعه متوازن یا متعادل پایدار یا توسعه پایدار متوازن. شاید در اروپا این مورد معنی نداشته باشد چون به توازن رسیده‌اند.

امروز وضع کشور ما این‌گونه است؛ تهران مثل یک گودال آب شده است که امکانات و منابع در آنجا جمع شده و جمعیت زیادی در آن ساکن شده‌اند و به دنبال آن حاشیه‌نشینی افزایش یافته و ده‌ها مشکل ایجاد کرده است. از سوی دیگر مناطقی مثل کردستان، سیستان و بلوچستان و کهکیلویه بدون امکانات هستند. بنابراین برای اینکه بتوانیم به یک توسعه پایدار متوازن برسیم باید این عدم توازن را از بین ببریم.

 

*برای تغییر استراتژی و اصول کلی که از قبل از انقلاب بدون تغییر مانده، چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟

باید نظام برنامه‌ریزی را تغییر دهیم. باید برنامه‌ریزی منطقه‌ای را به‌جای بخشی انجام دهیم. مبنا را به‌جای بخشی بر منطقه‌ای بگذاریم و به‌جای تمرکزگرایی بگوییم توزیع قدرت و امکانات و تعادل‌سازی. اگر این موارد تغییر کند، اصول و هدف‌های برنامه‌ریزی نیز به تبع آن تغییر خواهد کرد، البته به‌سختی.

در دوره‌ای که من رئیس دیوان محاسبات بودم، درباره نظام بودجه‌ریزی به مجلس پیشنهادی دادم که با آن موافقت شد. پروژه‌ای نوشتم با ‌عنوان «تغییر ساختار بودجه‌ کشور» که طبق آن هیچ‌کس نمی‌توانست در حوزه برنامه‌ریزی برای بودجه دخالت کند و این کار کاملاً منضبط بود. آقای دژپسند را به‌عنوان مسئول پروژه انتخاب کردم. مسئولان سازمان برنامه و بودجه، کمیسیون برنامه و بودجه مجلس و خیلی از مسئولان بلندپایه کشور و نیز دانشگاهیان در شورای مشورتی که تشکیل شد، حاضر شدند. سال ۸۹_۸۸ حدود ۲۰۰_۳۰۰ میلیون تومان اعتبار این پروژه شد‌. این پروژه کار تطبیقی روی بسیاری از کشورها و تاریخ کشور خودمان و اصلاحاتِ انجام‌شده بود.

پروژه را اول به دولت آقای احمدی‌نژاد ارائه کردیم که با وجودی که کارشناسان دولت در جلسات مشورتی ما حضور داشتند اما دولت قبول نکرد، بعد از آن به رئیس مجلس، دکتر لاریجانی ارائه کردیم که به کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع دادند و حدود دو سال در کمیسیون ماند.

بعد از آن دکتر لاریجانی پیشنهاد داد که از نمایندگان امضا جمع کنیم و این پروژه را در قالب طرح به مجلس ارائه دهیم. من مخالفت کردم. دوره مجلس تمام شد و مجلس بعدی سرکار آمد. دو سال بعد از آن هم دولت عوض شد که ما آمدیم. آقای دژپسند، که مسئول پروژه بود، معاون سازمان برنامه و بودجه شد و من هم وزیر کشور شدم. دومین مجلس هم تمام این پروژه‌ها را به دولت برگرداند. ما در دولت از آن دفاع کردیم که هرچند اعضای هیئت‌دولت گفتند پروژه «تغییر ساختار بودجه‌ کشور» شاخص و استاندارد تغییر در دولت است اما این پروژه تا پایان دولت در کشوی میز مسئولان ماند،‌ چون اجرای آن دست همه را می‌بست. آقای رئیسی که سرکار آمد پروژه را با ایشان مطرح کردم. قرار بر پیگیری شد که شهید شدند و این طرح همچنان مسکوت مانده است.

بنابراین تغییر ساختارها به دلیل وجود بعضی منافع و مشکلات، آسان نیست.

استرالیا ۸_۹ سال طول کشید تا بتواند روش بودجه‌ریزی را عملیاتی و ساختاری کند. تغییر ساختار که اتفاق می‌افتد یعنی یک متغیر وابسته داریم، ده‌ها و بلکه صد متغیر مستقل. همه متغیرهای مستقل باید به‌تبع متغیر وابسته تغییر کنند. کار راحتی نیست و زمان‌بر است.‌ به همین دلیل دولت‌های کشور ما به این موضوع ورود نکرده‌اند.

اگر ساختارها و نظام‌های حاکم بر برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی و نظام اداری ما عوض نشود هر دولتی که سر‌کار بیاید، قوی‌ترین ۲۰+ و ضعیف‌ترین ۲۰- می‌تواند موفق شوند.

 

*کاندیداهای ریاست‌جمهوری همه از تغییر ساختاری صحبت کردند. به نظرتان چقدر امکان تحقق دارد؟

از آنها بپرسید ساختار یعنی چه؟ ساختار اداری کشور ما یک ساختار تمرکزگرا و فشل است. شما از روزی که کارمند می‌شوید تا زمانی که بازنشسته شوید، حقوقتان مشخص است، اما اگر بگویند حقوقتان تابع موفقیت و عملکردتان است و کم و زیاد می‌شود، بیشتر فعالیت می‌کنید و در کارتان ابتکار و خلاقیت به خرج می‌دهید.

ضمن اینکه نظام مالیاتی ما هیچ ارتباطی با توسعه ندارد و ضریب این همبستگی صفر است؛ مالیات فقط درآمدی برای دولت برای تأمین هزینه‌ها شده است.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.